واقعیت این است که در وادی نشر آثار موسیقی، برخی از شرکت های پخش کننده و یا تولید کننده به جای اندیشیدن به کیفیت هنری یک اثر موسیقایی چه در قالب آلبوم یا اثرمکتوب که می تواند در ارتقاء و اعتلای فرهنگی جامعه تا چه حد نقش داشته باشد، بیشتر به فکر منافع اقتصادی خود از انتشار یک اثرهستند.ازاین ها گذشته، مشکل دیگری که دراین حوزه وجود دارد این است که فروشگاه های عرضه کننده آثارموسیقی تنها در یک مکان(مثلا در تهران بیشتر در خیابان انقلاب) متمرکز هستند و یا در موارد محدودی در برخی از شهر کتاب ها نیز به چشم می خورند. تصور می کنم جای آن است که مکان های مناسب بیشتری برای عرضه آثار موسیقی درنظر گرفته شود تا این آثار به ویژه آثار فاخر از سوی هنرمندان بزرگ بیش از پیش در دسترس مردم قراربگیرد.
در زمینه نشر کتاب های نظری حوزه موسیقی چطور؟
به طور کلی، اغلب ناشرانی که در حیطه انتشار کتاب و آثاری مانند سی دی و آلبوم موسیقی فعالیت می کنند پیش از هر نکته ی دیگری تنها در اندیشه برگشت سرمایه خود از انتشار یک اثر هستند.درواقع همان طور که اشاره کردم، منافع مادی برای این گروه از ناشران بیشتر از دیگر جنبه های یک اثر حائز اهمیت است.البته دراین بین ناشرانی هم هستند که به مولفه های هنری آثار تولیدی توجه میکنند.اما همانگونه که پیشتر اشاره کردم،سود دهی مالی بیشترین انگیزه اغلب ناشران در تولید آثار هنری و ارتباط با هنرمند است. در نتیجه برخی از آثار ارزنده و شایسته و لازم برای تربیت روحی و ذهنی و ارتقائ مردم از موهبت نشر باز می مانند.
ایران یکی از کشورهایی است که هنوزبه قانون کپی رایت نپیوسته است، فکر می کنید فقدان این مقوله چقدر می تواند در حیطه آثار فرهنگی هنری ما تبعات ناخوشایندی ایجاد کند؟
ببینید، واقعیت این است که کپی رایت، تاثیر تعیین کننده ای در کیفیت و چگونگی خلق یک اثر می گذارد، واضح است که اگر به تبع کشورهای دیگر به قانون کپی رایت پایبند باشیم می توان به ارتقاء بیشتر آثار هنری امیدوار باشیم.
منظورتان به چه شکل است؟
مقصودم این است که وقتی یک اثر هنری از قانون کپی رایت تبعیت کند، هنرمند دیگر نگران دانلود و کپی غیرمجاز از اثر خود نخواهد بود، بلکه با فراغ بال به خلق آثار بعدی می پردازد. درواقع اثری که از قانون کپی رایت تبعیت می کند روند طبیعی خود را می گذراند و همان طور که اشاره کردم، نه هنرمند و نه دیگر دست اندرکاران آن اثر دغدغه ضایع شدن حقوق نشر این اثررا نخواهند داشت.از سویی دیگر، مخاطبی که علاقه مند به خرید یک اثر هنری است هم می تواند با پرداخت قیمت واقعی آن اثر، آن را در اختیار داشته باشدو تا مدت ها از آن استفاده کند.
ظاهرا خود شما نیزاخیرا برای انتشار یکی از آثارتان با یکی از شرکت های پخش به مشکل برخورده اید واین مسئله باعث به وجود آمدن حواشی شد،اگر ممکن است دراین باره بیشتر توضیح دهید؟
سال نود ویک کنسرتی را به همراه جمعی از نوازندگان پیشکسوت ارکستر سمفونیک تهران و ارکستر ملی با عنوان «دست های به هم پیوسته» به خوانندگی آقای سالار عقیلی برگزارکردم و قرارشد این کنسرت در قالب اثری تصویری از سوی شرکت ایران گام منتشر شود، اما با وجود آن که هشت ماه از این مسئله گذشت خبری از انتشار آن نشد،حتی پس از اخذ مجوز هم که تنها بهانه آن شرکت (به مدیریت آقای حسین خانی )بود باز هم نه از قرار داد خبری شد نه از انتشار اثر.آن هم اثری که تمام کار هایش از قبیل طرح روی جلد و خط( استاد امیرخانی) روی جلد و فیلم برداری و تدوین و تمامی هزینه های مرتبط با ان اثر را خود من به تنهایی تامین کردم و در این میان شرکت مزبور متحمل هیچ هزینه ای نشدو تازه من نمیدانستم وبه من هم گفته نشد که شرکت مزبوراجازه نشر اثر ندارد.مسئله ای که باعث آزردگی من دراین زمینه شد این بود که شرکت ایران گام، این اثر را برای انتشار به شرکت دیگری با عنوان «نغمه روژین» سپرده بود، درحالی که من این شرکت را نمی شناسم و هرگز با دست اندرکاران آن آشنا نبوده ام..بعد از گذشت نزدیک به هشت ماه بلاتکلیفی این اثر درشرکت ایران گام، از صدرالدین حسین خانی مدیر این شرکت خواستم تا اثر را به من برگرداند.اما در ازاء بازپس گرفتن اثر خودم،طلب پنج میلیون تومان پول کردند.من نیز در ازای این تقاضای غیرموجه دست به دامن مطبوعات ومعاون هنری وزارت ارشاد شدم، حتی ایمیل هایی که در این مدت به شرکت ایران گام زده ام را ثبت کرده و دارم.نکته این جاست که برای انتشار این اثر زحمت زیادی کشیده شده است، حتی فیلمبرداری این کنسرت به هزینه شخصی من صورت گرفت، یا خط آن به درخواست من به وسیله استاد غلامحسین امیرخانی نوشته شده.با این حال، شرکت ایران گام در برابر ایمیل هایی که حاکی از درخواست ما برای برگرداندن یا به نتیجه رساندن این اثر بود حرکت های اهانت آمیزی کرد.اگرچه در نهایت این اثر را از شرکت ایران گام پس گرفته ام اما از سیاست گذاران فرهنگی متعجبم که چرا به چنین شرکتهایی اجازه برخورد بازاری گونه با هنرمندان را می دهد.
حالا سرنوشت انتشار اثر «دست های به هم پیوسته» چه می شود؟
قصد دارم این اثر را از سوی شرکت خود (آوای بیکران سکوت) منتشر کنم،اما آنچه باعث رنجش من شده این است که در این مدت سه تن از اساتید که با من در این البوم همکاری داشتند فوت شدند و ارزو داشتند که این البوم را ببینند .(ذوالفقار عسگریان،غلامعلی پورعطایی و علیرضا خورشید فر) اما به هرحال این اثر هشت ماه در بلاتکلیفی و سردرگمی قرار گرفت و دست اندرکاران شرکت ایران گام برای انتشار این اثر هم چنان ما را بی جواب و درانتظار قرار دادند تا در این بازه زمانی، این سه هنرمند دار فانی را وداع گفتند.
خود شما به عنوان یک هنرمند عملکرد دولت یازدهم در حوزه فرهنگ وهنر، خاصه موسیقی چطور ارزیابی می کنید؟
خب! به هرحال مجموعه ای که درحال حاضر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کنند،از وزیر محترم وزارت ارشاد تا معاون هنری ایشان آقای مرادخانی تمام تلاش خود را نسبت به اشاعه فرهنگ و هنر در کشور به کار گرفته اند و از این رهگذر،حرکت های قابل تقدیری نیز صورت گرفته است.ولی ظاهرا کارشکنی هایی در پشت پرده اتفاق می افتد که نتیجه اش بروز حرکت هایی چون لغو کنسرت هنرمندان، تعویق انتشار آلبوم و... است.با این حال آرزو دارم،سنگ هایی این چنین از سر راه هنر برداشته شود تا شاهد اعتلای بیشتردر عرصه فرهنگ و هنر باشیم.
آقای ساکت! شما یکی هنرمندانی هستید که تلاش می کنید در جریان برگزاری هرکنسرت در استان های کشوربه برپایی مستر کلاس هایی نیز در کنار این کنسرت ها بپردازید.درباره تاثیر این مستر کلاس ها به ویژه بر روی دانشجویان رشته موسیقی که در شهرستان ها زندگی می کنند بگویید؟
من همواره براین باور بوده ام که جامعه ای می تواند به سمت رشد وبالندگی برود که از آموزش صحیح برخوردار باشد.از آنجایی که امکان تدریس به تک تک علاقه مندان حوزه موسیقی که در سراسر ایران پراکنده اند وجود ندارد، تصور می کنم شیوه آموزش در قالب کارگاه ها می تواند تاثیر به سزایی در پی داشته باشد.من نیز دراین سالها در مسترکلاس هایی که در اقصی نقاط کشور به بهانه برگزاری کنسرت برپا کرده ام، کوشیده ام تا مباحث تاریخی،نظری،عملی،زیبایی شناسی و دیگرمولفه های این حیطه را به جوانانی که در راه آموختن موسیقی هستند بیاموزم تا ازاین رهگذر، سطح موسیقی ما خاصه، موسیقی اصیل و ملی ایرانی ارتقاء یابد وبیش از پیش تقویت شود.
وقتی پای صحبت برخی از هنرمندان پیشکسوت می نشینیم به این مسئله اشاره می کنند که درحال حاضر آهنگسازی در موسیقی ما دستخوش ضعف و فراز و فرود شده است.به نظر شما با فارغ التحصیل شدن هرساله موج گسترده ای از هنرمندان جوان می توان به مرتفع کردن این معضل از سوی جوانان امیدوار بود؟
البته پیش ازهرچیز باید به یک نکته اشاره کنم و آن این که اصولا هنر مقوله ای نیست که بتوان به واسطه حضور دردانشگاه به آن دست یافت.درواقع، بخش اعظمی ازهنر بیش از آن که اکتسابی و آموختنی باشد، ذاتی است.دانشگاه فقط می تواند در جهت دهی دانشجونقش داشته باشد وآن احساس پویایی وطلبگی را به اوانتقال دهد.اما واقعیت این است که در شرایط فعلی، سرفصل های درسی دانشکده های موسیقی سرشار از اشکال و نارسایی است. مسلم است که تا این نواقص برطرف نشود نمی توان انتظار داشت که فارغ التحصیلان این دانشکده ها که از این دروس بهره برده اند بتوانند در حوزه های مختلف موسیقی،مثمر ثمر باشند.
به نظر وقت بازنگری برخی دروس دردانشکده های موسیقی نرسیده است؟
حتی دیر هم شده است ولی متاسفانه به رغم توصیه ها و پیشنهاداتی که از سوی من و دیگر هنرمندان عرصه موسیقی دراین سالها صورت گرفته،هنوز این مشکلات به قوت خود باقی هستند و تغییر چشمگیری در حوزه بازنگری دروس اتفاق نیفتاده است.
فکر می کنید به طور مشخص کدام یک ازواحدهای درسی دانشکده های موسیقی در الویت قرار دارند تا مورد بازنگری جدی واقع شوند؟
دروس عملی و ردیف بیش از سایر واحدها نیازمند بازنگری هستند.
سوال بعدی من درباره تعامل هنرها با یکدیگراست.درسال های اخیر شاهد تلفیق هنرها با یکدیگر بوده ایم، به عنوان مثال سال گذشته در خانه هنرمندان ایران، نمایشگای با عنوان کانسپت خط موسیقی برگزارشد که از دو هنر خوشنویسی و اجرای موسیقی همزمان بهره گرفته شده بود و تاثیر مطلوبی هم بر مخاطبان داشت، به نظر شما آیا ممکن است در عرصه موسیقی هم شاهد بهره گیری از تعامل هنرهای دیگر باشیم؟
قطعا همین طور است.چندان که خود من دراین ارتباط کار کرده ام و قراراست اول خردادماه در تالار وحدت برنامه ای با عنوان «رنگ آهنگ» برگزارکنم.دراین برنامه همان طورکه از نامش پیداست از تلفیق هنر نقاشی و موسیقی استفاده کرده ام.یعنی همزمان با اجرای یک اثر موسیقایی،اثری بدون تمرین قبلی در مقابل دید مخاطبان به وسیله یک هنرمند نقاش خلق می شود.درواقع می توان گفت، ما دراین برنامه به ارائه یک اثر نقاشی توام با نغمه موسیقی خواهیم پرداخت.
سوال بعدی من درباره موسیقی اصیل ایرانی است، برخی براین باورند که موسیقی سنتی به تدریج از اصل خود فاصله می گیرد و دور میشود، نظر شما دراین باره چیست و فکرمی کنید موسیقی اصیل ایرانی در حال حاضر دستخوش چه مشکلاتی قرار گرفته است؟
ابتدا باید به این نکته اشاره کنم که بهتر است به جای سنتی بگوییم موسیقی ملی.موسیقی یک پدیده اجتماعی است و انسان هم یک موجود اجتماعی.بنابر این این دو نمی توانند از هم بی تاثیر بمانند.ناهنجاری هایی که در جامعه شاهد آن هستیم بالطبع تاثیر خود را بر موسیقی امروز می گذارند.و نمود این هنجار شکنی ها را در موسیقی نسل معاصر به وضوح قابل روئیت است.آن ارامش و شکوهی که در اثار قدما و شاکله موسیقی ایرانی وبرنامه هایی نظیر گلها بود امروزه در موسیقی جای خود را به شکلی از اجرا داده است که من آن را موسیقی پرخاشگر می نامم.
برخی از هنرمندان پیشکسوت براین باورند که علت این که مخاطبان در کنسرت ها بیشتر طالب اجرای قطعات بازخوانی هستند به این خاطر است که دیگر آن روح و مولفه هایی که در آثار دهه های گذشته بوده در آثار فعلی به چشم نمی خورد، نظر شما چیست وچه راه حلی را برای ارائه آثاری با مولفه آثار دهه های گذشته پیشنهاد می کنید؟ بله تا حد زیادی همینطور است.ارامش و آنی که حافظ گفته در بسیاری از اثار قدیم هست که در اثار امروزه کمتر شنیده می شود.
با توجه به این که در شهرهای بسیاری به برگزاری کنسرت پرداخته اید، دیدگاه مخاطبان را نسبت به موسیقی بی کلام چطورارزیابی می کنید؟ ضمن این که در گفت وگویی که طی سالهای اخیر با یکدیگر داشتیم به این نکته اشاره کردید که هدفتان از اجرای موسیقی بی کلام آشنایی بیشترمخاطبان با زوایای موسیقی اصیل ایرانی است؟
موسیقی بی کلام یکی از مهمترین بخش های موسیقی هر مملکتی است که متاسفانه در ایران کمتر به آن پرداخته شده است.از این روی هدف من این است که در این زمینه اثاربیشتری مانند شرق اندوه و شبی با خورشید و جامه دران و...تولید کنم.